طلائیه؛ یادمانی حماسی از دفاع مقدس
تاریخ انتشار: ۱۰ فروردین ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۴۶۷۶۳۶۵
طلائیه شبهای زمستانی سرد و روزهای تابستانی بسیار گرمی دارد. در اواسط فصل گرما، حرارت در این منطقه اکثرا از ۵۰ درجه سانتیگراد میگذرد. زمین طلاییه، هموار و سطح آن پوشیده از خاک و رسوب نمک است. در زمان بارندگی با طغیان آب هور، بیشتر طلاییه هم به زیر آب میرود. طلاییه تابع بخش هویزه و دهستان بنیصالح است و دارای قدمت چندانی نیست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
طلائیه سالهای سال در آرامش و سکوت روزگار میگذراند تا اینکه جنگ تحمیلی از سوی عراق آغاز شد و ارتش دشمن، در سالهای میانی جنگ بر اساس تجربیاتی که در میادین نبرد به دست آورد تاکتیکهای جدیدی آغاز کرد. به همین خاطر مواجهه با دشمن برای رزمندگان، در ابعاد جدید، نیازمند بهکارگیری تاکتیکها و تدابیر جدید بود.
سپاه پس از عملیات والفجر مقدماتی، با تشکیل یک قرارگاه، منطقه هور را انتخاب و تلاشهای مقدماتی خود را آغاز کرد تا از این طریق، فضای مناسب برای ادامه نبرد فراهم آید. طلائیه به عنوان محوری اصلی برای هدایت و حفظ پیروزی در عملیات خیبر، منطقهای کلیدی محسوب میشد. رزمندگان ایرانی از این منطقه باید به جزایر مجنون شمالی و جنوبی و تاسیساتی که در آن محور بود از جمله دکلهای برقی، دکلهای تقویتی رادیو تلویزیون، تاسیسات و کارخانههای کاغذسازی و جادههای نفت یورش میبردند.
مرحله اول عملیات خیبر در ساعت ۲۰ و ۳۰ دقیقه سوم اسفند سال ۱۳۶۲ با رمز یا رسولالله (ص) آغاز شد. در مرحله دوم عملیات خیبر، تمرکز آتش دشمن در طلائیه که زمینی بسیار محدود را شامل میشود، فوقالعاده بود؛ به طوری که در یک لحظه چند صد قبضه سلاح منحنیزن از جمله توپ و خمپاره، به طور همزمان بر روی این منطقه آتش میریختند و به قول رزمندگان، زمین را شخم میزدند چنانکه شهید میثمی که در آنجا حاضر بود میگفت: «هرکس در طلائیه ایستاد، اگر در کربلا هم بود میایستاد». به خاطر اهمیتی که منطقه طلائیه بر کل عملیات داشت، ضرورت مقاومت و ایستادگی نیروها در آن مدام از سوی مسوؤلان در اتاق جنگ گوشزد میشد. به همین خاطر پس از آنکه محور زید با عدم موفقیت مواجه شد، حسین خرازی، فرمانده لشکر امام حسین (ع) فراخوانده شد تا ماموریت طلائیه به وی واگذار شود.
در همان شب، لشکر امام حسین (ع) آماده تهاجم به دشمن شد و نبردی سخت درگرفت که تا صبح به طول انجامید. آن شب نیروهای لشکر در طلائیه شب خونینی را پشت سر گذاشتند. مرحله سوم عملیات با توجه به فشارهای دشمن عمدتا به منظور حفظ جزایر مجنون شمالی و جنوبی بود. در عملیات خیبر، دشمن بعثی برای اولین بار به طور گسترده از بمبهای شیمیایی استفاده کرد، این مساله عمدتا به علت هراس او از جاگیر شدن نیروهای خودی در منطقه صورت گرفت. رژیم عراق پس از ناامیدی از بازپسگیری جزایر شمالی و جنوبی مجنون، دیوانهوار شروع به بمباران شیمیایی کرد و شدت آن به قدری بود که حتی یگانهای خودش نیز از این بمباران بینصیب نماندند.
در این عملیات، مجموعا ۱۱۸۰ کیلومتر از زمینهای منطقه آزاد شد که به ترتیب ۱۰۰۰ کیلومتر در هور، ۱۴۰ کیلومترمربع در جزایر و ۴۰ کیلومترمربع در طلائیه را شامل میشد و بعد از آن عملیات میمک و بدر نیز انجام پذیرفت.
عملیات بدر در سال ۱۳۶۴، جایگاه ویژهای در ارتقا و رشد ابعاد فکری و عملی سازمان رزم نیروهای ایرانی داشت و دورنمایی ترسیم کرد که بعدها فتح فاو بخشی از ثمره آن بود. اکنون سالها از جنگ میگذرد و سالهاست که دیگر در طلائیه و مناطق عملیاتی اطراف آن پیکر شهیدی پیدا نشده. اما شب هنگام، وقتی هور در تاریکی فرو میرود و طلائیه آهنگ خفتن میکند، هنوز میتوان از این سرزمین صدای گامهای شهیدان و آوای رحیلشان را شنید. طلائیه و شهیدانش تا ابد جاودان خواهند ماند.
۵۷۵۷
کد خبر 318918منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: دفاع مقدس جنگ تحمیلی شهیدان دفاع مقدس و انقلاب اسلامی استان خوزستان عملیات خیبر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۶۷۶۳۶۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اسارت مظلومترین حوزه دفاع مقدس است
به گزارش خبرگزاری مهر، چهارده عنوان از تازههای نشر پیام آزادگان، ناشر تخصصی آزادگان و اسرای دفاع مقدس، همچون «کهکشان بینشان»، «دخترکی لبه پنجره» و «تنهایی زیبا» امروز چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت در اولین روز و اولین ساعات برپایی سی و پنجمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران در غرفه مجمع ناشران انقلاب اسلامی رونمایی شد.
در ابتدای این مراسم فرزانه قلعهقوند معاون پژوهشی نشر پیام آزادگان گفت: حوزه اسارت مظلومترین حوزه دفاع مقدس است. امسال با انتشار ۱۹ اثر جدید، سال پرباری را آغاز کردهایم. ما بهطور تخصصی در حیطه آزادگان و اسرا کار میکنیم که یکی از نیازهای روز جامعه است. همه مسائل مربوط به دفاع مقدس شریف و باارزش است؛ اما حس میکنم در شرایطی زندگی میکنیم که بیش از هر بخش از بخشهای دفاع مقدس، نیاز داریم بخش اسارت را به جامعه معرفی کنیم؛ زیرا در نهایت محرومیت و محاصره به سر میبریم و با تنگناها و تحریمهای زیادی روبهرو هستیم.
وی افزود: «زمستان میگذرد» خاطرات خودنوشت سید محمدعلی بصری از روزشمار اسارت است. «کنارهای جنوب» خاطرات مرحوم سید ابراهیم ظهوری است که سید حسن نوری، معروف به زیدالله که خود نیز آزاده است، آن را نگاشته است. «قافله زیبایی» مجموعه شعر با محوریت اهل بیت (ع) به خصوص حضرت زینب است. «کهکشان بینشان» اثر سید محمد ابوترابی، مجموعه شعری با محوریت سید آزادگان، حجتالاسلام ابوترابی سروده شده است. «عمو علاءالدین» نیز واکاوی و تحلیل و رمزنگاری نامههای دوران اسارت به قلم سید جمالالدین زهرایی است.
معاون پژوهشی نشر پیام آزادگان گفت: سه کتاب دیگر با محوریت همسران آزادگان است. «تنهایی زیبا» نوشته فهیمه عبدلی، خاطرات زیبا توان همسر آزاده علی گوهرممیز است. «دخترکی لبه پنجره»، نوشته مریم ماهی خاطرات لیلان محمدی همسر آزاده قربان جدیدی شیخحسن را در برمی گیرد. «ترکشهای زردآلو» نوشته حمیده سلطانی به خاطرات فاطمه مسعود همسر آزاده یعقوبهمراهی کوزهکنانی پرداخته است. «خبرگزاری دیگپرس»، نوشته رضا خوبنژاد نیز درباره آزادگان مفقودی است که در آشپزخانه اردوگاه اخبار را رد و بدل میکردند. کتاب «سبک زندگی آزادگان» هم هدفش معرفی الگو به جامعه است. «عبور از شیشههای شکسته» نیز خاطرات خودنگاشت روحانی آزاده سید حسن میرسید است که جزو رهبران اردوگاه بوده است.
مهرداد فردوسیان آزاده پیشکسوت و نویسنده «جواهری در گونی» که در نوجوانی به اسارت حزب بعث گرفته شد، در ادامه این مراسم درباره این کتاب گفت: سال ۱۳۶۱ به اسارت گرفته شدم و هشت و سال و نیم در اسارت بودم. درباره اسارت کتابهای زیادی خوانده بودم؛ با این حال، حس میکردم مسائلی در اسارت وجود داشته که در این کتابها کمرنگ دنبال شده است؛ به همین دلیل این اثر را نوشتم. برای مثال، وقتی ما را برای کتک زدن از آسایشگاه بیرون میبردند، زجر و ناراحتی دوستان داخل آسایشگاه در کتابها توصیف نشده بود.
وی افزود: در اسارت جو یکنواخت و کسلکنندهای حاکم بود. برای رفع این یکنواختی برنامههایی همچون تئاتر طراحی و با تمام محدودیتها اجرا میکردیم. اولین تئاتری که اجرا کردم، مربوط به روزی بود که چند نفر از بچهها را از شکنجه بازگرداندند و روحیه بچهها خیلی ضعیف بود. به همین دلیل، به فکر یک اجرای عروسکی افتادم. یک پتو رویم انداختم و با امکانات ساده آسایشگاه یک تئاتر اجرا کردم و بچهها بسیار سرگرم شدند.
امیر محمد عباسنژاد نویسنده «حمله گرگها» از سخنرانان دیگر این مراسم با اشاره به اینکه این ششمین کتاب من درباره ادبیات اسارت است، گفت: ادبیات اسارت انسانیترین بخش ادبیات جنگ است؛ زیرا مواجهه انسانها با یکدیگر است. کتاب «حمله گرگها» خاطرات علی شطنیسانی، از افسران ارتش است که در ۲۷ مهر ۱۳۵۹ در جبهه جنوب به اسارت گرفته شد. در روایتهای این کتاب به لایههای پنهان اسارت پرداختهام. ادبیات مقاومت دو عنصر دارد؛ مبارزه با چیزهای ناپسند که زندگی شریف انسان را تحتالشعاع قرار داده و تابآوری در برابر اعمال قدرتهای نامشروع که هر دو عنصر را در خاطرات اسرا میبینیم.
حمید احمدینیا راوی کتاب «آهوی گمشده» که از اسرای مفقودالاثری هم بوده است، گفت: داستانهای من در این کتاب در برابر داستانهای ایثاگران دیگر ناچیز است. تأکید رهبر معظم انقلاب مبنی بر ثبت خاطرات شفاهی ایثارگران مرا وادار کرد که خاطراتم را بیان کنم. این کتاب از دوران کودکی تا زمان آزادی مرا شامل میشود و داستانهای جذابی دارد. من چون مفقود و جزو اسرای ثبتنشده بودم، یک سال در زندانهای الرشید و دو سال و نیم در اردوگاه تکریت ۱۱ بودم که یکی از مخوفترین اردگاههای آن دوران بود؛ چون همه اسرایش از بچههای مفقود بودند.
زهره علیعسگری نویسنده کتاب «آهوی گمشده» در پایان این مراسم گفت: باید از نعمتی به نام انقلاب اسلامی قدردانی کرد که بعد از قرنها تاریخنویسی را از سلاطین گرفت و به دست مردم داد. من خودم را جزو مردم میدانم. این فرصت تاریخنگاری را مردم نباید از دست بدهند. این کتاب از این جهت جالب است که جوانی شانزدهساله صبر میکند تا به سن قانونی برسد و بهطور قانونی به جبهه برود. او وقتی وارد خاک عراق میشود، در شرایطی عجیب و خواندنی به اسارت گرفته شده و به عنوان مفقود ثبت میشود.
وی افزود: همیشه از دلاوری اسرا گفته میشود؛ اما از خطراتی که اسرای کمسن را تهدید میکرد، کمتر گفته شده است. در ابتدای داستان، با ایشان در دوره انقلاب مواجه میشویم که در مدرسه به عنوان بازیگر تئاتر انتخاب میشود و زمینههای شهرت برایش فراهم میشود. تئاتری کار میکنند به نام «آهوی کوچولو» که ایشان نقش یک آهو را بازی میکرد. نامگذاری کتاب به ماجرای آن تئاتر بازمیگردد که با سرگذشت راوی نیز متناسب است.
کد خبر 6100677 الناز رحمت نژاد