عملیات «خیبر» و چند بازتاب
تاریخ انتشار: ۳ اسفند ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۴۲۴۴۹۹
هفتهنامه فارین ریپورت چاپ لندن اعلام میکند: یک هیأت ارشد آمریکایی در شش ماه دسامبر ۱۹۸۳ به چند کشور عربی خلیج فارس میرود و یک طرح چهار مادهای در رابطه با نجات صدام و مسائل خاورمیانه به سران این کشورها تسلیم میکند. براساس این طرح دولت آمریکا جنگافزار تحویل عراق خواهد داد و در کنفرانسهای بینالمللی از حوزه عراق حمایت خواهد کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش ایسنا، جغرافیای طبیعی هورالهویزه (منطقه عملیاتی خیبر) منطقهای در شرق رودخانه دجله در کشور عراق است که از شمال به الغدیر و از جنوب به «القرنه» و «کلایه» و از سمت دیگر به منطقه زید محدود میشود. این مکان منطقهایعموما هم سطح دریا است که در بعضی مناطق سطح آب آن دو تا سه متر بالاتر از آب دریا و نسبت به مناطق هم جوار گودتر است و در مسیر رودخانههای قدیمی و دائمی به وجود میآید. همچنین آب «رودخانه صویب» که ادامه نهری از کرخه است و از وسط هور میگذشته، بعدها به علت مسدود شدن مجاری خروجی رودخانه در سطح زمینهای اطراف پخش و به آب هورالهویزه اضافه شده است.
پوششهای گیاه این منطقه شامل «نِی» که ارتفاع آن از دو تا هفت متر و عمدتا در جاهای عمیق میروید «بربی» که گیاهی با ساقهای بلند است که ارتفاع آن به چهار متر میرسد، «چوران» که در مکانهای کم عمق میروید و اتفاع آن به نیم متر نیز میرسد، است.
منطقه هورالهویزه دارای دو نوع طبیعت هور و خشکی است که بخش خشکی آن دارای هشت تا ۱۰ کیلومتر عرض است و توسط دو هور بزرگ هورالهویزه در شرق و «هورالحمار» در شرق احاطه شده است.
همچنین این منطقه توسط رودخانه دجله بر دو قسمت شرقی و غربی تقسیم میشود که سه چهارم آن در شرق رودخانه واقع شده است و نیز جاده استراتژیک مواصلاتی عماره بصره در غرب رودخانه دجله جای گرفته است.
جغرافیای اقتصادی و نظامی هورالعظیم (منطقه خیبر)
در داخل منطقه هورالهویزه جزایر مجنون شمالی و جنوبی قرار گرفته است که علاوه بر آن تأسیسات دیگری از قبیل دکلهای برق، دکلهای تقویتی رادیو و تلویزیون، تأسیسات و کارخانجات کاغذسازی چاههای نفت و غیره وجود دارد.
از تیرماه سال ۶۱ مقدمات، استراتژیکی «تعقیب متجاوز» برای رفع فتنه در دستور کار فرماندهان نظامی ایران قرار میگیرد که براساس آن، منطقه هورالهویزه مورد شناسایی قرار میگیرد. این منطقه به وسعت ۱۰۰۰کیلومترمربع و جزایر مجنون شمالی و جنوبی به وسعت ۲۰۰ کیلومترمربع در آن قرار دارد.
فاصله آن از شهرک «القرنه» عراق ۱۵ کیلومتر و بزرگراه بصره - العماره که از گلوگاههای مهم عراق است از غرب آن میگذرد. شهر هویزه در شمال غربی هور قرار دارد و مرز ایران از دل آبهای آن عبور میکند. در جنوب آن شهرک القرنه و در شمال آن شهرک الغدیر قرار دارد.
یکی از دلایل انتخاب این منطقه از سوی ایران برای عملیات خیبر استفاده بهینه از نیروهای پیاده و عدم توانایی استفاده عراقیها از یگانهای زرهی به دلیل شرایط خاص منطقه بود. وجود نیزارهای مختلف در این منطقه پناهگاه خوبی برای اختفای نیروها به حساب میآمد. در این منطقه از آغاز جنگ ۱۳۵۹ که چهار سال از آن میگذشت هیچگونه تحرکی از سوی دو جناح صورت نگرفته بود.
جغرافیای انسانی هور الهویزه (منطقه خیبر)
منطقه هورالهویزه که دارای باتلاقهای فراوان و پوششهای گیاهی خاص مانند نی، بربی و چوران دارای ۵۰ روستای مسکونی است. بیشتر مردم این منطقه از شیعیان جنوب عراق بودند که به دلیل ظلم و ستم از سوی حزب بعث عراق به این منطقه رانده شده بودند و در سختترین شرایط منطقه زندگی میکردند.
وقایع سیاسی، نظامی (قبل از عملیات خیبر)
قبل از عملیات خیبر رسانههای جمعی عراق و حامیان آن تبلیغات گستردهای را علیه ایران آغاز میکنند. رادیوی حزب بعث اعلام میکند که هرگونه عملیات نیروهای ایرانی را در داخل خاک عراق با شکست روبهرو خواهد کرد.
در عین حال در اواخر سال ۱۳۶۲ رادیوهای آمریکا، بیبیسی، کلن، بغداد و رژیم صهیونیستی تبلیغات گستردهای در مورد استقرار صدها هزار تن از نیروهای ایرانی در جبهههای جنوبی به راه میاندازند و تحلیلگران در این باره بیشتر از منطقه بصره و مناطق شرقی آن نام میبرند. همچنین در سطح بینالمللی، وزارت امور خارجه آمریکا، علنا اعلام میکند کشور متبوعش نگران پیروزی ایران در جنگ با عراق است.
در همین زمان فرانسویان اقدام به تحویل هواپیماهای «سوپراتاندارد» مجهز به موشکهای «اگزوست» به عراق میکند و شورای امنیت سازمان ملل در تاریخ ۹ آبان ماه سال ۱۳۶۲ قطعنامه ۵۴۰ را تصویب میکند که در آن محکوم کردن نقض حقوق انسانی و تقاضای توقف فوری کلیه عملیات نظامی علیه هدفهای غیرنظامی و نیز پایان دادن به خصومت در منطقه خلیج فارس و احترام دو طرف به تمامیت ارضی یکدیگر اشاره شده است.
همچنین اجرای مانور «آزادی قدس»، متلاشی شدن حزب توده ایران، انفجار مقر تفنگداران آمریکایی، فرانسوی و اسرائیلی در لبنان، دستگیری ناخدا افضلی فرمانده نیروی دریایی ارتش و سرهنگ عطاریان از عناصر حزب توده، اعزام بزرگ نیروهای بسیجی در طرح «لبیک یا خمینی (ره)» از دیگر وقایع این دوره به شمار میرود.
طراحی، شرح و اهداف (عملیات خیبر)
قرارگاه ۹ سپاه پاسداران طراحی عملیات خیبر را پس از یک پروسه اطلاعاتی دقیق به فرماندهان ارائه کرد. پرهیز از تک جبههای و حمله به جناح عراق در شرق بصره و سپس دستاندازی بر عقبه عراق در «نشوه» همچنین عدم تصور عراق نسبت به انجام عملیات در هور، بکر بودن منطقه، غیرممکن بودن مانور زرهی برای عراق از علل اساسی این طرح به شمار میرفت.
در عملیات خیبر دو محور مستقل با هدف تصرف شهر بصره در نظر گرفته میشود. محور «زید» تحت پوشش «قرارگاه کربلا» با فرماندهی ارتش و محور هورالهویزه تحت پوشش قرارگاه نجف با فرماندهی سپاه. در محور هور پنج هدف با پنج قرارگاه مشخص میشود.
«قرارگاه نصر» با هدف تصرف محور الغدیر یعنی جاده العماره بصره، قرارگاه جدید با هدف تصرف القرنه یعنی مسیر تقاطع بغداد بصره، حماره «قرارگاه حنین» با هدف تبصرف جزیره جنوبی و نیمه شرقی و شمال جزیره شمالی و الحاق با محور طلائیه، «قرارگاه فتح» با هدف شکستن خط پر مانع طلائیه و باز کردن راه زمینی برای پشتیبانی، قرارگاه بدر با هدف تصرف نیمه غربی جزیره جنوبی و پل نشوه و «قرارگاه نوح» به منظور تامین ترابری و پشتیبانی یگانهای عملکننده، علاوه بر این هوانیروز مأموریت انتقال نیرو و امکانات و نیروی هوایی در برقراری امنیت هوایی در نظر گرفته میشود.
سرانجام عملیات خیبر در ساعت ۲۱ و ۳۰ دقیقه سوم اسفند ماه سال ۱۳۶۲ با رمز «یا رسول الله (ص) » آغاز میشود.
در مرحله اول، قرارگاههای نجف، نصر و حدید موفق میشوند محور الغدیر و القرنه را تصرف کنند و جاده بغداد بصره را به اشغال خود درآورند. اما در جزایر مجنون پاکسازی به طول میانجامد و عمل الحاق در محور طلائیه صورت نمیگیرد. «قرارگاه فتح» نیز در محور طلائیه موفق به شکستن خط عراقیها نمیشود و در محور زید، قرارگاه کربلا موفقیتی به دست نمیآورد و نیروهای سپاه به ناچار از منطقه القرنه و الغدیر به داخل جزایر مجنون شمالی و جنوبی عقب نشینی میکنند.
لشکرهای ۲۷ محمد رسول الله (ص)، ۳۱ عاشورا و ۱۴ امام حسین (ع) با وجود از دست دادن فرماندهان و برخی از معاونان خود در حالی که عراق پاتکهای سنگینی را اجرا میکرد به مقاومت پرداختند و ۷۲ ساعت زیر بمبارانهای گوناگون به شکلی که در جزایر مجنون حدود یک میلیون گلوله توپ و خمپاره بر زمین نشست. این در حالی بود که فرماندهان ارتش ایران اعلام کردند فقط ۱۳۰۰ گلوله ۱۳۰ میلیمتری در اختیار دارند.
عراقیها که از بازپس گیری جزایر مجنون مأیوس شده بودند در چندین نوبت برای اولین بار با وسعتی قابل ملاحظه مبادرت به بمباران شیمیایی میکنند که در طول جنگ بیسابقه بود. در این عملیات ۲۳ یگان عراق منهدم، ۱۵ هزار نفر از آنها کشته یا ز خمی میشوند و تعدادی نیز به اسارت در میآیند. همچنین تجهیزات و ادوات متعددی منهدم میشود. در این نبرد نیروهای ایرانی موفق میشوند به ۴۰ درصد از اهداف خود دست یابند.
عملیات خیبر تاثیر بسزایی در روند جنگ داشت. از نظر نظامی، ورود قوای ایران به خاک عراق یک تحول جدید به حساب میآمد زیرا جزایر مجنون یکی از مناطق استراتژیک به شمار میرفت.
روزنامه «فاینشنال تایمز» در این زمینه نوشت: ذخایر نفتی جزایر مجنون حدود هفت میلیارد بشکه تخمین زده شده به طوری که تولید اولیه آن روزانه ۳۵۰ هزار بشکه است.
بازتاب عملیات خیبر (ابتکار جدید)
ابتکار جدید ایران در عملیات خیبر دور از ذهن نظامیان و کارشناسان نظامی بود و این نگرانی آمریکا را دو چندان میکرد. به گونهای که رادیوی آمریکا گفت: آمریکا خواستار پیروزی هیچ طرفی نیست و حل جنگ را از راه گفتوگو ترجیح میدهد.
بازتاب عملیات خیبر (حمایت ماهوارهای)
رسانههای آمریکایی در شبکه سیبیاس گزارش میدهند آمریکا اطلاعاتی را که از طریق ماهوارههای شناسایی خود دریافت میکند در اختیار عراق قرار میدهد. همچنین ریگان، (رئیس جمهور وقت آمریکا) که دچار هراس شده بود دستور تهیه طرحهای جدیدی به منظور تقویت عراق در جنگ با ایران را صادر میکند.
بازتاب عملیات خیبر (عراق خاکریز دفاع)
پدیده نبوغ ایرانیها در عملیات خیبر به گونهای بود که رهبران عراق دست به تلاشهای متعددی زدند. صدام به کشورهای خلیج فارس هشدار میدهد که عراق خاکریز دفاع از آنها است، اگر این سد فرو ریزد طوفان در مرزهای خلیج فارس متوقف نخواهد شد.
بازتاب عملیات خیبر (هزینه جنگ و تحمیل صلح)
عراق به جامعه جهانی برای مقابله با ایران و نجات خود اعلام میکند که خواستار تلاش مجدانه بینالمللی برای تحمیل صلح به ایران است. همچنین فشار اقتصادی ناشی از جنگ بار سنگینی را بر نظام سیاسی عراق وارد کرده است. به گفته سفیر وقت رژیم عراق در کنیا، جنگ ماهانه یک میلیارد دلار هزینه بر دوش حکومت تحمیل میکند.
بازتاب عملیات خیبر (تنها راه پیشروی عراق)
رژیم عراق برای رهایی از فشارهای متعدد سیاسی، اقتصادی و نظامی و جهانی اقدامات دیگری از جمله استفاده از سلاح شیمیایی، حمله به تاسیسات نفتی، حمله به نفتکشها و حمله به مناطق مسکونی را نیز در دستور کار خود قرار میدهد. رسانههای غربی نیز در تحلیلهای خود حمله به تاسیسات نفتی ایران را تنها راه پیش روی عراق اعلام میکنند.
بازتاب عملیات خیبر (سلاح ممنوعه شیمیایی)
از مهمترین تحولات جنگ بکارگیری سلاح شیمیایی توسط عراقیها بود که بارها در مناطق مختلف جنگی و اوج آن در منطقه عملیات خیبر به وقوع پیوست. آمریکاییها گزارش ایران مبنی بر استفاده عراق از سلاح شیمیایی را یک ادعا قلمداد میکند اما روزنامه واشنگتن پست از قول آمریکاییها مینویسد: حکومت بغداد با حمله خیبر در آستانه سقوط قرار گرفته و ناگزیر از سلاح شیمیایی استفاده کرده است.
بازتاب عملیات خیبر (مقاومت ۷۲ ساعته)
مقاومت رزمندگان ایران به ویژه در حفظ جزایر مجنون، روح عملیات خیبر و هسته آن به شمار میرفت. مقاومت ۷۲ ساعته در مجنون همراه با محدودیت بسیار دشوار و تنها با استقامت و روحیه انقلابی امکانپذیر بود به گونهای که ماهر عبدالرشید ژنرال عراقی میگوید: پس گرفتن مجنون از آن چه ما فکر میکردیم سختتر شده است.
بازتاب عملیات خیبر (نصب پل ۱۳ کیلومتری)
نصب پل به طول ۱۳ کیلومتر بر روی آبهای هور یکی از موفقیتهای نظامی به شمار میرفت که در تاریخ نظامی بیسابقه بود. خبرگزاری فرانسه در سوم فروردین ۱۳۶۳ دست یازیدن به پل قایقی با چنین طولی در تاریخ نظامی مدرن را بیسابقه توصیف میکند. همچنین نبوغ و ابتکار نظامی قوای ایران در این عملیات زمینه مساعدی برای پیشبرد سیاستهای سران نظام جمهوری اسلامیایران فراهم میکند.
بازتاب عملیات خیبر (نجات صدام)
هفتهنامه فارین ریپورت چاپ لندن اعلام میکند: یک هیأت ارشد آمریکایی در شش ماه دسامبر ۱۹۸۳ به چند کشور عربی خلیج فارس میرود و یک طرح چهار مادهای در رابطه با نجات صدام و مسائل خاورمیانه به سران این کشورها تسلیم میکند. براساس این طرح دولت آمریکا جنگافزار تحویل عراق خواهد داد و در کنفرانسهای بینالمللی از حوزه عراق حمایت خواهد کرد.
یکی از موضوعات مهم برای آمریکا، موضوع شناسایی رژیم صهیونیستی توسط عراق بود. صدام اعلام میکند: دیگر عراق را جزو کشورهای در خط مقدم علیه این رژیم نمیشناسد. در چنین شرایطی بود که بانک صادرات و واردات آمریکا برای کمک به اقتصاد این کشور هزینه خط لوله نفتی بغداد عقبه را به مبلغ یک میلیارد دلار تقبل میکند و از رژیم صهیونیستی میخواهد به آن حمله نکند.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: عملیات خیبر شهید مهدی باکری جنگ تحمیلی دفاع مقدس بازتاب عملیات خیبر منطقه هورالهویزه شمار می رفت سلاح شیمیایی جزایر مجنون هدف تصرف بین المللی خلیج فارس عراقی ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۴۲۴۴۹۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عجیب ترین فرمانده جنگ ایران و عراق /جانشین سپاه خرمشهر و دوست نزدیک سردار سلیمانی را بیشتر بشناسید
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، احمد فروزنده از فعالین سیاسی و مبارزین علیه رژیم پهلوی، از فرماندهان سپاه خرمشهر در زمان فرماندهی شهید جهانآرا و شهید عبدالرضا موسوی و از یاران نزدیک به سردار شهید حاج قاسم سلیمانی، به مناسبت سالروز شهادت سید عبدالرضا موسوی جانشین سپاه خرمشهر،در گفتگویی با جماران، به بیان خاطراتی از این همرزم شهیدش پرداخته است.
مشروح این گفتگو را در ادامه میخوانید؛
آقای فروزنده، از چه زمانی و چگونه شما با شهید سید عبدالرضا موسوی آشنا شدید؟
آقای عبدالرضا موسوی از برادران قبل از انقلاب بود. آشنایی ما نیز به قبل از پیروزی انقلاب اسلامی بر میگردد. فکر میکنم با ایشان در مسجد امام صادق(ع) خرمشهر در قبل از انقلاب با ایشان آشنا شدم. از مسجد امام صادق، مسجد آیت الله خاقانی بود. مسجد فعالی بود و هنوز اینگونه است. تمرکز نیروهای مذهبی – انقلابی در این مسجد بود.
حدوداً مربوط به چه سالی است؟
سال ۱۳۵۵ که بنده نیز در همان سال به زندان رفتم.
بازداشت توسط ساواک؟
بله. بازداشت تا سال ۵۷. دو سال و نیم زندان بودم. قبل از این موقع یعنی به سال ۵۳-۵۴ بر میگردد.
آیا شهید موسوی هم از مبارزین علیه رژیم پهلوی پیش از پیروزی انقلاب بودند؟
بله از قبل از انقلاب.
وابستگی سیاسی به جناح و یا گروهها و سازمانهای خاصی را داشتند؟
آن زمان حزب خاصی نبود. همین بچه های مذهبی که در داخل مسجد فعال بودند. داخل خرمشهر یک گروه سیاسی هم بود که به جایی وصل نبود؛ یعنی شورای مرکزی و یا نهاد بالا دست نداشتند. همگی مقلد حضرت امام بودند. همین. نه بیشتر از این. شکل کار به این صورت بود. اینگونه نبود که سازمان و تشکیلات باشه و به بالا وصل باشند.
اما سازمان مجاهدین (منافقین) نفرات زیادی را جذب کرده بود.
بله؛ اما بچههای خرمشهر به هیچ کدام از اینها وصل نبود چون شرایط اجتماعی خرمشهر جوری نبود که با آن جریانات وصل باشند. آن سازمانها اساساً دسترسی مناسبی نداشتند که بخواهند نیروهایی را در شهر دور افتادهای مثل خرمشهر شناسایی کنند. اینگونه نبود. هر کس در منطقه خودش فعالیت میکرد. شاید در دانشگاه کسی ارتباط داشته است. وقتی دوستان به دانشگاه رفتند این ارتباطات در دانشگاه برقرار شده باشد. آن هم نه باز با سازمان های معروف و بزرگ که نام بردید، از بچههای انقلابی که توی خود دانشگاه چمران اهواز، جندی شاپور بودند. آدم از شهرهای مختلف مثلاً از تبریز و تهران آمده بودند داخل دانشگاه، از قضاء سیاسی نیز هستند یکدیگر گروهی تشکیل میدهند برای برگزاری اعتصابات و فعالیتهای سیاسی.
ارتباط شما از چه زمانی با شهید موسوی مستمر شد؟
آقا محسن پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایشان را میشناخت؛ بعد از شهادت شهید جهان آرا لحظهای برای جانشینی ایشان درنگ نکردند و شهید موسوی را جایگزین کردند
از وقتی وارد سپاه شدیم؛ چون جنگ شکل گرفته بود. خانه و زندگی ما در معرض تهاجم دشمن بود و خانوادهها از خرمشهر بیرون رفته بودند. در این دوران همواره با هم بودیم. ایشان مدتی عضو شورا بود و بعد از شهادت جهان آرا به عنوان فرمانده سپاه خرمشهر منصوب شد و من هم به در واحد اطلاعات مشغول خدمت بودم.
شهید موسوی نیروی معروفی در خرمشهر بود. چون انسان شناخته شده، متدین و انقلابی بود و جزو نیروهای شناخته شده قبل از انقلاب بود؛ عضو شورای فرماندهی سپاه خرمشهر شد و سپس معاون و پس از شهادت جهان آرا، فرمانده سپاه شد. روال طبیعی اینطور بود. از جایی نفرستاده بودند او را که بیاید و پناهنده بشود. از بچههای خرمشهر بود که با بقیه سپاه را تشکیل دادند.
از نظر روال کاری، شهید موسوی جایگاه فرماندهی شپاه خرمشهر راپیدا کردند؛ همان که شهید جهان آرا فرماندهاش بود. شهید جهانآرا به دلیل ارتباطاتی که آن موقع داشت با خود آقا محسن بعد با محسن رفیق دوست، کسانی که در تهران کار فرماندهی سپاه را داشتند لذا فرد مطرح و جا افتادهای بود؛ عمدتاً آن هم به دلیل فعالیت سیاسی که قبل از انقلاب آنها با یکدیگر داشتند.
از مقطع جنگ شروع بکنیم؛ شهید موسوی تمام آن ۲ سالی که پس از جنگ در قید حیات بودند خود خرمشهر و در همان منطقه خرمشهر، آبادان فعالیت می کردند؟
درمورد شهید موسوی من اینگونه به یاد میآورم که ایشان دانشجو رشته طب بودند؛ همزمان در سپاه خرمشهر هم فعال بودند و عضو شورا بودند و پس از اینکه جنگ شد دانشگاه ها تعطیل شد، دانشگاه اهواز هم تعطیل شد- ایشان آمدند به طور کامل و تمام وقت در جبهه و جنگ و سپاه خرمشهر حضور داشتند. خود ما هم قبلاً آموزش و پرورش درس می دادیم.
ولی بعدها مامور به سپاه مامور شدیم اما ایشان عضو شورا فرماندهی سپاه خرمشهر بود و پس از اینکه شهید جهانآرا در آن حادثه سقوط هواپیما در کهریزک به شهادت رسید توافق شد،که ایشان فرمانده شوند و از آن به بعد ایشان فرمانده سپاه خرمشهر شد و مسیر جنگ و مسیر تعالی سپاه خرمشهر و توسعه وضعیت نیروهای سپاه و غیره در دستور کار همه بود، ایشان هم خب فرمانده بود و طبعاً به دنبال این بود که سپاه خرمشهر ظرفیت خود را افزایش دهد. علیرغم اینکه یک زمانی در خرمشهر فشنگ و گلوله و اسلحه و کلاش برای دفاع نبود، سپاه خرمشهر با درایت ایشان و با همکاری دیگران توانست توپ و خمپاره تهیه کند.
واحد ۱۰۶ داشته باشد؛ سپاه خرمشهر در دوره شهید جهانآرا و در دورهای که ایشان فرمانده بودند، هم ما واحد خمپاره انداز ۸۱ و ۱۲۰ در داخل خرمشهر داشتیم. واحد ۱۰۶ توپ هایی هستند که روی خودرو های جیپ سوار می شوند و معمولاً هم برای زدن ابزار و ادوات نظامی سنگین دشمن هست. کل پرسنل سپاه خرمشهر ۳۰۰ نفر هم نبود، اما ما نزدیک ۱۰-۱۲ تا ۱۰۶ داشتیم. این در عملیاتها مهم بود. معمولاً در عملیاتهایی که انجام میشد، نیروها واحد ۱۰۶ شان حرکت میکردند. این نتیجه درایت خود شهید جهان آرا و بعدش سردار موسوی و دیگر دوستانی که بودند بود.
علیرغم اینکه نیروهای سپاه خرمشهر به درگیریهای چریکی معروف بودند، اما به سرعت توانستد واحد های خمپاره انداز و ۱۰۶ را راه بیاندازند و توپخانه راه اندازی کنند.
همه این تجهیزات از ارتش عراق غنیمت گرفته شده بود؟
بله همگی غنیمتی بودند. توپ ۱۵۵ که یک توپ خیلی بزرگ است هر گلوله اش ۴۵ کیلو وزن خود گوله است.کارهای بسیار بزرگی در دوره ایشان انجام شد که بازدهاش در عملیات آزاد سازی خرمشهر وجود داشت که همه این ابزار و ادوات را به شکل یگانی، بچه های خرمشهر داشتند با فرماندهی، درواقع فرمانده ما، فرمانده سپاه خرمشهر آقای شهید جهان آرا و شهید موسوی بودند ولی یگانی که در آن زمان تشکیل شد، تیپ ۲۲ بدر آقای شهید موسوی اینجور اختیار کردند که خودش سمتی نداشته باشد و آقای عبدالله نورانی را فرمانده تعیین کرد ولی خودش در تمام کش و قوسیهای مربوط به جنگ و عملیات و محدوده عملیات و اجرای عملیات حضور فعال داشت. در تمام شناسایی ها سعی می کرد خودش حضور داشته باشد.
بعد از شهادت شهید جهانآرا؛ همین مسیر با شهید موسوی ادامه یافت؟
ابزار و امکاناتی که جمع آوری شد، مثل توپهای ۵۲ عراقی، توپهای ۱۵۵ ارتش، ۱۲۲ عراقی و ۱۳۰ خودمان. به وسیله اینها سپاه خرمشهر درست شد. اولین واحد ۱۰۶ و توپخانهای که توی سپاه راه افتاده سپاه خرمشهر به اتکای ابزار و ادوات مصادرهای و غنیمتی این کار را توانستند انجام دهند. برای ۳۰۰ نفر پرسنل ۱۶ قبضه سلاح سنگین داشتیم. در هر منطقهای؛ صحنه جنگ را تغییر میدادند. همگی این زحمات با درایت شهید موسوی و خود برادرانی که دست اندرکار بودند صورت گرفت.
آقای شهید موسوی بسیار باهوش بود. آن موقع جذب شدن برای پزشکی کار مشکلی بود مثل همین امروز؛ علاوه بر هوش سرشار، از صبر زیادی نیز برخوردار بود. ایشان ظرفیت و توانایی فکری خیلی خوبی داشت. انسان فهیمی بود. فرد مقتصدی بود با اسراف برخورد می کرد؛ هر کاری را با حداقل هزینه جمع میکرد.
یک ویژگی که ایشان داشت دوست نداشت خودش مطرح بشود. به دنبال این بود که کار با کیفیت بالا صورت بگیرد. لذا وقتی قرار بر این شد که برادران سپاه خرمشهر یگان تشکیل دهند و این یگان در آزادسازی خرمشهر ماموریتی را داشته باشد، ایشان هیچ مسئولیتی قبول نکرد. مسئولیتش را به آقای عبدالله نورانی داد و گفت شما فرمانده باش. با توجه به اینکه تقریباً همه از ایشان حرف شنوی داشتند، نکاتی که به ذهنشان میرسید را انجام میداد. آن موقع من خودم مسئول اطلاعات عملیات یگان بودم.
مثلاً شاید یک شب در میان، دو شب در میان ایشان در شناسایی هایی که ما انجام میدادیم حضور داشتند. یعنی خودش در میدان حضور و همراهی پیدا میکرد. یک فرد فرهیختهای بود که خودش برای خودش مهم نبود. تلاشش را گذاشته شده که پیکان حمله به مواضع دشمن خوب طراحی و اجرا بشود و در کیفیت خوبی انجام داد.
فرمودید خیلی از نیرو ها و یگان ها از ایشان حرف شنوی خیلی خوبی داشتند با توجه به اینکه اولین فرمانده سپاه خرمشهر شهید جهان آرا بودند با آن سابقه سیاسی و مبارزاتی و با توجه به کارهایی که در سپاه کردند، بعضاً در جاهای دیگه ای ازسپاه دیده میشود بعد از شهید شدن فرمانده لشکر یا فرمانده تیپ آن تیپ مثل قبل از فرمانده بعدی یا همدل نبود و ارتباط عاطفی را نداشت ولی در اینجا به نظر می رسد این روند ادامه داشته است. یعنی بعد از شهید جهان آرا، شهید موسوی این را ادامه دادند. این موضوع را چگونه می بینید؟
انتخاب درست؛ وقتی افراد درست انتخاب شوند هر کس در جای خودش و دقیقا درست بنشیند این اتفاقی است که رخ می دهد. اما اگر درست ننشیند، یک فردی بر اساس رابطه یا دوستی و رفاقت بیاید بنشیند و نقش در بین آن گروه تشکیلات نظامی نداشته باشد، به جای آنکه تبدیل به یک اتفاق خوب شود، تبدیل به یک اتفاق بد می شود. شهید موسوی بین بچه های خرمشهر محبوبیت داشت و از طرفی دیگر در دوره مبارزه با رژیم هم جزو افراد شاخصی بود که فعالیت میکرد. لذا ایشان مقبولیت عمومی در بین بچه های خرمشهر داشت.
چقدر به نظر کارشناسی و به نظر فرماندهان یگان خودش اعم از فرمانده گردان و گروهان اتکا می کردند؟
ایشان یک فرد تحصیلکرده و فهیم بود؛ در جریان آزاد سازی خرمشهر خودش مسئولیت به عهده نگرفت. این خیلی مهم بود. معمولاً باید اینگونه باشد که کسی که فرمانده سپاه خرمشهر است باید مثلاً فرمانده تیپ ۲۲ بدر میشد. ولی ایشان این کار را نکردند. گفت آقای نورانی شما بیا این کار را انجام بده. من در کنار شما هستم هر جا یگان با مشکل مواجه شد ورود خواهم کرد. در حساسترین موضوع قبل از هر عمیلاتی، شناسایی منطقه عملیات است و بر اساس همین شناسایی قبل عملیات طرح و مانور عملیات شکل میگیرد خودش در شناسایی حضور پیدا میکرد. با گروههای ۷-۸ نفره که برای شناسایی میرفتند؛ ایشان در گروه ها حضور داشت بدون اینکه بخواهد اعمال نظر کند. فرمانده تیم بود ولی ایشان همراه تیم بود.
یک نوع آموزش مدیریت و کنترل و مراقبت فردی فعالیت زیر مجموعه با حضور خودش اعمال می شد. و اگر جایی نیاز بود تذکری، راهکاری و پیشنهادی داده بشود، ایشان می داد و همه نیز قبول می کردند؛ چون فرماندهشان بود و همه او را قبول داشتند. خب آن موقع اینگونه نبود که بر اساس دستور عزل و نصب صورت بگیرد بخصوص که سپاه تازه راه افتاد بود. لذا با توجه به مقبولیت عمومی پیشنهاد شد که ایشان به جای شهید جان آرا فرمانده سپاه خرمشهر باشد.
آیا ایشان حساسیتی نسبت به جان افراد تحت فرماندهی خود داشتند؟ این موضوع چقدر برای ایشان مهم و حیاتی بود؟ بعضاً مطرح میشود که فرماندهان سپاه در این موارد کوتاهی داشتند!
اصلاً اساس اینکه ایشان می آمد شناسایی می کرد چه بود؟ وظیفه ای نداشت که زیاد کار شناسایی را انجام بدهد. این شناسایی برا ی چه انجام می شد؟ برای اینکه ما یگان را نیروهایی که داریم چگونه از خطر عبورشان بدیم که بتوانند بیشترین ضربه را به دشمن بزنند، دشمن را در یک جاهایی دور بزنند یا توی نیروهایش شکاف به وجود بیاورند. این اتفاق اگر بیافتد طبعاً تلفات نیروی انسانی ما پایین میآید. آن موقع که ما ابزار شناسایی مثل هواپیما بدون سرنشین نداشتیم. لذا بر اساس شناسایی ها و طرح مانور و طرح عملیات بررسیهای میدانی خود پرسنل بیشتر صورت میگرفت، نیرو های اطلاعات عملیات یا نیروهای میخواستند عمل بکنند.
در این حادثه ای که رخ داد با توجه به اینکه یگان ۲۲ بدر در حساسترین نقطه قرار بود عمل بشود، فرماندهان گردانها، معاونین گردانها؛ اینها همگی میرفتند منطقه تا ارزیابی داشته باشند ببینند هر کس از کجا و چگونه باید برود. لذا در جواب این فرمایش که شما میگویید آیا ایشان به جان افراد حساس بود یا نبود یا همینطور به خط دشمن یا نه؟ نه. به چه دلیل، به این دلیل که خودش حضور پیدا میکرد. مسیری که نیرو میخواهد برود و دشمن را دور بزند یا نقطهای که میخواهد به دشمن حمله بشود.
لذا حضور ایشان به دلیل بیکاری یا اشتیاق شخصی حضوری پیدا کردن در ماموریت ها نبود؛ بلکه برای پوشش این فرمایشی که جنابعالی می گویید حداکثر ضربه و حداقل تلفات را در برنامه کارمان داشته باشیم.
چگونه از شهادت شهید موسوی با خبر شدید؟
آن موقع که ایشان شهید شد – اینطور در یادم هست که - ما در مرحله ۱ عملیات آزادسازی بیتالمقدس را شروع کرده بودیم و رسیده بودیم به جاده. در مرحله دوم باید می رفتیم تا مرز. مرحله سوم از خطوط دفاعی که دشمن از شرق یعنی از رودخانه تا مرز به سمت شرق و جنوب کشیده بود باید مانور میدادیم. ایشان در مرحله اول فکر میکنم وسط بمباران هوایی و ایشان بر اساس بمباران هوایی شهید شد. تمام امعاء و احشاء ایشان بیرون ریخته بود. یعنی چنین اتفاقی برای ایشان افتاد. آن موقع که این اتفاق افتاد، همه سوگوار شدن؛ علاقه زیادی به فرمانده خودشان داشتند. در اوایل سپاه و در دوران جنگ اینگونه نبود که ابلاغی باشد. ایشان را براساس شناخت و مقبولیتی که در پرسنل داشت او را فرمانده سپاه گذاشتند.
لذا بر این اساس توی روحیه برادر ها تأثیر منفی داشت ولی ما هم راهی جز ادامه جنگ نداشتیم. بیایم به عزاداری و اینها برسیم چون همه باید داخل خطوط دفاعی میماندند تا از مواضعی که تصرف کردند، دفاع بکنند. از طرفی هم باید می رفتیم پیش روی می کردیم و خرمشهر را آزاد می کردیم. وضعیت اینگونه بود.
27219
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1903597